زینبزینب، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

بهونه زندگی

بدون عنوان

سلام دختر عزیزم من اومدم بعـــــــــــــد از یه مدت طووووولانی با یه عاااالمه خبـــــــــــــــر زینب عزیزم این مدت اتفاقات زیادی افتاده که چه غمگین چه خوشحال بازم وجود تو و شیرین کاری های تو دلگرمم میکرد. مامانجان من و دختر عموی عزیزم به رحمت خدا رفتن و با رفتنشون غم بزرگی رو به دل ما گذاشتن اما در همین روز ها بود که تو از جات بلند شدی و بعد از 1 سال و 10 ماه راه افتادی و دل مامان رو شاد کردی راه افتادنت همراه با رفتن مامانجان بود و به حرف افتادنت با رفتن دختر عموی عزیزم بود و تو به من نشون دادی اصلا نمیخوای ناراحتی رو به من ببینی ... برام شیرین زبونی می کنی میگی "مامانم" و من عـــــــــــــــــــــــشق میکنم یاد...
24 ارديبهشت 1393
1